شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۲۶ ق.ظ
سوال1715: آیا شرعا تصرف در هدیهاى که یتیم غیر بالغ اهدا مىکند جایز است؟
جواب:
منوط به اجازه ولىّ شرعى اوست.
|
سوال 1716: دو برادر در قطعه زمینى شریک
هستند و یکى از آنان سهم خود را به پسر برادربزرگش بصورت هبه معوّض بخشیده و
تحویل او داده است، آیا فرزندان هبهکننده، حق دارند بعد از فوت پدرشان
ادّعاى ارث در آن مقدار از زمین را بکنند؟
جواب:
اگر ثابت شود برادرى که فوت کرده سهم خود در آن زمین را در حال حیات به پسر
برادرش بخشیده و تحویل او داده و آن را تحت اختیارش گذاشته است، ورثه او
بعد از مرگش حقّى در آن ندارند.
|
سوال 1717: شخصى براى پدرش در زمین او خانه
ساخته و با اجازه او در زمان حیاتش طبقهاى را هم براى خودش بنا کرده است،
با توجه به اینکه آن شخص چند سال بعد از وفات پدرش فوت کرده است و هیچگونه
وصیت یا سندى هم که دلالت بر هبه یا کیفیت تصرف در آن بکند وجود ندارد، آیا
طبقه دوم ملک اوست و بعداز موت به ورثه او منتقل مىشود؟
جواب:
اگر فرزند، مخارج ساخت طبقه دوم را که در تصرف او قرار دارد، داده باشد و
در طول حیات پدرش بدون وجود منازعى در اختیار او بوده، شرعا حکم به ملکیّت
او مىشود و بعد از فوت هم جزء ترکه او محسوب مىگردد و براى ورثه اوست.
|
سوال 1718: پدرم در زمانى که یازده سال
داشتم، یکى از خانههاى خود را بطور رسمى به نام من کرد و یک زمین و نصف
خانهاى را هم به نام برادرم و نصف دیگر آنرا به اسم مادرم نمود، بعد از
وفات پدرم سایر ورثه ادعا کردند که خانهاى که پدرم به نام من ثبت کرده
است، شرعا ملک من نیست، آنان مدّعى هستند که پدرم براى جلوگیرى از مصادره
خانه، آنرا به اسم من کرده است و در عین حال اعتراف مىکنند که املاکى که
به اسم برادر و مادرم نموده، ملک آنان مىباشد، با توجه به اینکه پدرم
وصیتى نکرده و شاهدى هم بر این مسئله وجود ندارد، حکم چیست؟
جواب:
آنچه که پدر از املاک خود در زمان حیاتش به بعضى از ورثه هبه کرده و تحویل
او داده و براى ثبوت این موضوع، سند رسمى آن را نیز به نام وى نموده، شرعا
ملک اوست و سایر ورثه، حق مزاحمت او را ندارند مگر آنکه به طریق معتبرى
ثابت کنند که پدرشان آن ملک را به او نبخشیده وثبت سند رسمى به نام او صورى
بوده است.
|
سوال 1719: هنگامى که شوهرم مشغول خانهسازى
بود، من هم به او کمک مى کردم و همین، باعث تقلیل هزینههاى آن و تمام شدن
ساخت خانه شد، خود او هم چند بار گفت که من با او در خانه شریک هستم و بعد
از پایان کار13 آن را به نام من ثبت خواهد کرد، ولى او قبل از انجام این
کار فوت نمود و الآن هم هیچ سند و وصیّتى که ادّعاى مرا ثابت کند در اختیار
ندارم، حکم این مسئله چیست؟
جواب:
صرف کمک و یارى در ساخت خانه یا مجرّد وعده به اینکه شما را در خانه شریک
خواهد کرد، باعث شراکت در ملک آن نمىشود، بنابراین تا از طریق معتبر ثابت
نشود که همسر شما قسمتى از خانه را در زمان حیات خود به شما بخشیده است غیر
از سهم ارث خود حقّى در آن ندارید.
|
سوال 1720: شوهرم در حالى که از سلامت عقلى
برخوردار بود مسئول بانک را خواست و پولى را که در حساب بانکىاش بود به من
هبه کرد و سندى را که حق برداشت با من باشد امضا نمود بطوریکه رئیس
بیمارستان و مسئول بانک شاهد آن بودند و بر همین اساس بانک به من دسته چک
داد و در طول ماه مبلغى را از آن برداشت کردم، بعد از گذشت یک ماه و نیم
پسرش او را به بانک برد و در آنجا در حالى که فاقد شعور و ادراک بود، از او
پرسیدند که آیا آن مال براى همسرت است؟ او با سر جواب مثبت داد، دوباره از
او سؤال کردند که آیا آن مال براى فرزندانت است؟ که به همان صورت جواب
مثبت داد. آیا آن مال براى من است یا ملک فرزندان شوهرم مىباشد؟
جواب:
از آنجا که در هبه، قبض، شرط حصول ملکیّت است و مجرّد امضا سند و دریافت چک
براى قبض مالى که در بانک پسانداز شده کافى نیست، لذا صرف امضا و دریافت
چک موجب حکم به صحّت این هبه نمىشود، بنابر این آنچه را با اجازه شوهرتان و
در حال سلامت عقلى او از بانک گرفتهاید، مال شماست و آنچه که ازاموال
شوهرتان در بانک مانده، بعد از فوت او از ترکهاش محسوب مىشود و براى ورثه
اوست و اقرار او در زمان فقدان ادراک، اعتبارى ندارد و اگر در این زمینه
قانونى وجود داشته باشد متبع است.
|
سوال 1721: آیا چیزهایى که فرزندان در زمان
حیات مادرشان براى او مى خرند تا ازآنها استفاده کند، از اموال شخصى او
محسوب مىشود بطورى که بعد از وفاتش از ترکه او محسوب شود؟
جواب:
اگر فرزندان، اشیاء مذکور را به مادرشان بخشیده و در اختیار او گذاشته
باشند، ملک شخصى مادرشان است و بعد از وفات او جزء ترکهاش محسوب مىشود.
|
سوال 1722: آیا زیورآلات طلا که شوهر براى
همسرش مىخرد، از اموال شوهر محسوب شده و بعداز وفاتش جزء ترکهاش محسوب
مىشود، بطورى که بین ورثه تقسیم شده و همسر او سهم خود را مىبرد یا آنکه
ملک زوجه است؟
جواب:
اگر جواهرات در اختیار و تحت تصرف همسرش باشد بطورى که در آنها تصرّفات
مالکانه داشته باشد، حکم به ملکیّت آن جواهرت براى او مىشود مگر آنکه خلاف
آن ثابت شود.
|
سوال 1723: آیاهدایایى که در طول زندگى زناشویى زن و شوهر به آنان هدیه مىشود، ملک شوهر است یا زن و یاهر دو؟
جواب:
مسأله با اختلاف هدایا از این جهت که مختص مردان باشد یا زنان یا اینکه
قابل استفاده براى هر دو باشد، یا براى یکى از آنان تفاوت پیدا مىکند،
آنچه که بر اساس ظواهر امر به خصوص یکى از زوجین هدیه شده ملک خود اوست و
آنچه که به هر دوى آنان بطور مشترک هدیه شده، ملک مشترک آنان است.
|
سوال 1724: آیا در صورتى که مردى زنش را طلاق
دهد، جایز است آن زن اموالى را که خانوادهاش هنگام ازدواج به او دادهاند
(مانند فرش، رختخواب، لباس ومانند اینها) از شوهرش مطالبه کند؟
جواب:
اگر از اشیایى باشند که زن از خانوادهاش گرفته و یا از چیزهاى شخصى باشند
که براى خودش خریده و یا به شخص او هبه شده باشند، ملک اوست و در صورتى که
موجود باشند حق دارد آنها را از شوهرش مطالبه کند، ولى اگر از چیزهایى
باشند که از طرف خانواده یا اقوام او به دامادشان که شوهر اوست، هدیه شده
باشند، نمىتواند آنها را از شوهرش مطالبه کند بلکه اختیار این قبیل اموال
در دست کسى است که آنها را به زوج هدیه کرده است، که اگر عین آنها باقى
مانده و زوج هم از ارحام آنان نباشد جایز است هدیه کننده، هبه را فسخ کند و
آن مال را پس بگیرد.
|
سوال 1725: بعد از آنکه همسرم را طلاق دادم،
طلاها و زیورآلات و چیزهاى دیگرى را که با پول خودم و در دوران ازدواجمان
به او داده بودم از وى پس گرفتم، آیا درحال حاضر تصرف در آنها براى من جایز
است؟
جواب:
اگر آنها را به عنوان عاریه به همسرتان دادهاید تا از آنها استفاده کند و
یا آنها را به او هبه کردهاید و عین آنها نزد همسرتان به همان صورت موجود
است و آن زن هم از ارحام شما نمىباشد، مى توانید هبه را فسخ نموده و اموال
هبه شده را پس بگیرید و در نتیجه جایز است در اشیایى که از او گرفته اید
تصرف کنید، و در غیر این صورت جایز نیست.
|
سوال 1726: پدرم قطعه زمینى را به من بخشید و
سند آن را بطور رسمى به نام من کرد، ولى بعد از یکسال از کار خود پشیمان
شد، آیا جایز است در آن زمین، تصرف کنم؟
جواب:
اگر پدرتان بعد از آنکه زمین را از او تحویل گرفتید و بر آن استیلاء پیدا
کردید، از هبه خود پشیمان شد و رجوع نمود، رجوع او صحیح نیست و شرعا زمین،
ملک شماست. ولى اگر پشیمانى و رجوع او قبل از قبض زمین توسط شما باشد، حق
دارد از هبه خود عدول نماید و شما پس از آن دیگر در زمین مزبور حقّى ندارید
و مجرّد ثبت سند به نام شما براى تحقّق قبضى که در هبه معتبر است، کافى
نمىباشد.
|
سوال 1727: اینجانب زمینى را به فردى بخشیدم
واو هم در قسمتى از آن، خانهاى مسکونى بنا کرد، آیا جایز است عین یا قیمت
آنچه را که به او بخشیدهام از او مطالبه کنم؟ و آیا جایز است آن مقدار از
زمین را که ساختمان در آن بنا نکرده از او پس بگیرم؟
جواب:
بعد ازآنکه آن شخص با اذن شما زمین را قبض کرد و با ساختن ساختمان در آن
تصرف نمود، دیگر حق فسخ هبه و پس گرفتن اصل زمین یا قیمت آن را از او
ندارید و اگر مساحت زمین به مقدارى باشد که ساخت خانه در قسمتى از آن به
نظر اهالى منطقه عرفا تصرف در همه زمین محسوب شود حق پس گرفتن هیچ مقدارى
از آن را ندارید.
|
سوال 1728: آیا جایز است شخصى همه اموال خود را به یکى از فرزندانش هبه کند و بقیه را از آن محروم نماید؟
جواب:
اگر این کار موجب برانگیخته شدن فتنه و اختلاف در بین فرزندان شود، جایز نیست.
|
سوال 1729: شخصى خانهاش را به صورت هبه
معوّضه با سند رسمى به پنج نفر هبه کرد تا در زمین آن حسینیه بسازند به این
شرط که آن را بعد از ساخت تا ده سال حبس کنند و بعد از آن اگر خواستند
مىتوانند آن را وقف نمایند، در نتیجه آنان با کمک مردم مبادرت به ساخت
حسینیه کردند و اختیار تصدّى و نظارت بر حبس و امور مربوط به شروط عقد وقف،
بعد از گذشت مدّت مزبور وتعیین متولى و ناظر بر وقف را خودشان برعهده
گرفتند و سندى هم راجع به آن تنظیم نمودند، آیا در صورتى که قصد وقف کردن
حسینیه محبوسه را داشته باشند، تبعیّت از نظر آنان راجع به انتخاب متولى و
ناظر بر وقف واجب است؟ و آیا عدم التزام به این شروط شرعا محذور دارد؟ و
درصورتى که یکى از آن پنج نفر با وقف حسینیه مخالفت کند، مسأله چه حکمى
پیدا مىکند؟
جواب:
بر آنان واجب است طبق شرایطى که هبهکننده در ضمن عقد هبه معوّضه بر آنان
شرط نموده عمل کنند و اگر از شرطهاى او راجع به کیفیّت حبس یا وقف تخلّف
کنند، هبه کننده یا ورثه او حق فسخ هبه معوّضه را خواهند داشت و امّا
شرطهایى که آن پنج نفر راجع به اختیار تصدّى حبس و نظارت بر آن و همچنین در
مورد وقف و متولّى و ناظر بر آن مقرّر و ثبت کردهاند در صورتى که با
توافق هبه کننده در عقد هبه باشد به این صورت که اختیار همه آن امور را به
آنان واگذار کرده باشد، التزام و عمل به آنها واجب است و اگر بعضى از آنان
از وقف کردن حسینیه خوددارى کنند در صورتى که نظر هبه کننده این بوده که
آنان باهم در مورد وقف آن تصمیم بگیرند، سایر افراد حق ندارند مبادرت به
وقف آن نمایند.
|
سوال 1730: فردى ثلث خانه شخصىاش را به
همسرش بخشیده است و بعد از یک سال همه آن را به مدت پانزده سال اجاره داده و
سپس فوت نموده است و فرزندى هم ندارد، آیا این هبه در حالى که خانه را بعد
از هبه، اجاره داده است، صحیح است و اگربدهکار باشد آیا باید آن را از
تمام خانه پرداخت کرد یا از دو ثلث آن و سپس بقیه را طبق قانون ارث بین
ورثه تقسیم نمود؟ و آیا واجب است طلبکاران صبر کنند تا مدت اجاره به پایان
برسد؟
جواب:
اگر هبه کننده آن مقدار از خانه را که به همسرش بخشیده قبل از اجاره دادن
تمام آن، هر چند در ضمن تحویل کل خانه، به قبض او رسانده و همسرش نیز از
ارحام او بوده و یا هبه معوّضه بوده، هبه در آن مقدار صحیح و نافذ است
واجاره فقط نسبت به بقیه آن صحیح مىباشد و در غیر این صورت هبه به این
دلیل که تمام خانه بعداز آن اجاره داده شده است، باطل است البته اگر
اجارهدادن به قصد رجوع از هبه باشد و فقط اجاره خانه که بعداز هبه صورت
گرفته است صحیح است. بدهى میّت هم باید از آنچه که تا زمان فوتش مالک آن
بوده است، پرداخت شود و آنچه که در زمان حیاتش براى مدتى اجاره داده ،
منفعت آن در طول زمان اجاره براى مستأجر است و عین آن جزء ترکه محسوب
مىشود و بدهى او از آن کسر مى گردد و باقیمانده آن، ارث ورثه است و تا
انقضاء مدت اجاره نمىتوانند از آن استفادهاى ببرند.
|
سوال 1731: شخصى در وصیتنامهاش نوشته است که
همه اموال غیر منقول او متعلّق به یکى از فرزندانش باشد به این شرط که تا
زمانى که زنده است هر سال مقدارى برنج در برابر آن اموال به او و
خانوادهاش بدهد، سپس بعد از گذشت یک سال همه آن اموال را به او بخشید، آیا
این وصیت به علت تقدّم همچنان اعتبار دارد و در نتیجه در ثلث آن صحیح است و
باقیمانده اموال بعد از موت او به همه ورثه به ارث مىرسد؟ یا آنکه وصیت
با تحقّق هبه بعد از آن باطل مىشود؟(قابل ذکر است که اموال مزبور در
اختیار و تحت تصرف موهوب له هستند.)
جواب:
اگر هبه که بعد از وصیت صورت گرفته با قبض و استیلاء بر مالِ هبه شده در
زمان حیات هبه کننده و با اذن او محقق و قطعى شده باشد، وصیت که قبل از هبه
صورت گرفته است، باطل مىگردد زیرا هبه، رجوع از وصیت محسوب مىشود، در
نتیجه مال هبه شده، ملک فرزند است و بقیه ورثه در آن حقّى ندارند و در غیر
این صورت تا زمانى که عدول موصى از وصیت احراز نشده باشد، وصیت اعتبار
دارد.
|
سوال 1732: آیا جایز است وارثى که سهم خود را
از ارث پدرش به دو برادر خود بخشیده است، بعداز چند سال آن را از آنان
مطالبه کند؟ واگر آن دو از بازگرداندن سهم او خوددارى کنند، مسأله چه حکمى
دارد؟
جواب:
اگر بعد از آنکه هبه با قبض و اقباض محقق شده، بخواهد از هبه خود رجوع کند،
چنین حقّى را ندارد، ولى اگر رجوع او قبل از قبض واقباض باشد، صحیح و
بلااشکال است.
|
سوال 1733: یکى از برادرانم بارضایت، سهم خود
را از ارث به من بخشید، ولى بعد از مدتى قبل از آنکه ارث بین ورثه تقسیم
شود از هبه خود رجوع کرد، مسأله چه حکمى دارد؟
جواب:
اگر قبل از تحویل سهمالارث خود به شما از هبه رجوع کند، صحیح است و شما
حقّى در آنچه که به شما هبه کرده است ندارید، ولى اگر بعد از آنکه آن را
قبض کردید از هبه خود رجوع کند، اثرى ندارد و او در آنچه به شما بخشیده است
حقّى ندارد.
|
سوال 1734: زنى زمین مزروعى خود را به شخصى
بخشیده است تا بعد از موتش به نیابت از او فریضه حج را بجا آورد، به این
گمان که حج بر او واجب شده است، ولى اقوام او با وى موافق نیستند. سپس براى
بار دوم زمین را به یکى از نوههاى خود هبه نمود و یک هفته بعد از هبه دوم
فوت کرد، آیا هبه اول صحیح است یا هبه دوم؟ موهوبله اوّل، نسبت به انجام
فریضه حج براى او چه تکلیفى دارد؟
جواب:
اگر شخص اول از ارحام هبه کننده بوده و عین موهوبه را با اجازه او قبض کرده
باشد، هبه اوّل صحیح و لازم بوده و واجب است از طرف آن زن فریضه حج را
انجام دهد و هبه دوم فضولى و متوقف بر اجازه موهوبله اوّل است، ولى اگر از
اقوام آن زن نباشد و یا عین موهوبه را از او تحویل نگرفته باشد، هبه دوم
صحیح است و رجوع از هبه اوّل، محسوب مىگردد و بر اثر آن هبه اوّل، باطل
مىشود، در نتیجه شخص اوّل حقّى در زمین ندارد و واجب نیست از طرف هبه
کننده فریضه حج را بجا آورد.
|
سوال 1735: آیا حق قبل از ثبوت، قابل هبه
است؟ آیا اگر زن حقوق مالى خود را که در آینده از آن برخوردار مىشود،
هنگام عقد به شوهرش ببخشد، صحیح است؟
جواب:
در صحت این قبیل هبهها، اشکال و بلکه منع وجود دارد. در نتیجه اگر هبه
حقوق آینده آن زن به شوهرش به صلح یا به شرط اسقاط آنها بعد از ثبوت
برگردد، اشکال ندارد و الاّ هیچ فایده و اثرى ندارد.
|
سوال 1736: گرفتن یا دادن هدیه به کفار چه حکمى دارد؟
جواب:
فى نفسه مانعى ندارد.
|
سوال 1737: شخصى در زمان حیاتش همه اموال خود
را به نوهاش بخشیده است ، آیا این هبه نسبت به همه اموالش حتّى آنچه که
باید بعد از مردن او خرج کفن و دفن و امور دیگر شود، نافذ است؟
جواب:
اگر اموال هبه شده بعد از هبه و در زمان حیات هبه کننده و با اذن او قبض شده باشند، هبه نسبت به تمام آنچه که قبض شده، نافذ است.
|
سوال 1738: آیا اموالى که به جانبازان و مجروحین جنگ پرداخت مىشود، هدیه محسوب مىگردد؟
جواب:
بله. مگر آنچه که در برابر کار به بعضى از آنان پرداخت مىشود که اجرت کار آنان است.
|
سوال 1739: اگر هدیهاى به خانواده شهیدى تقدیم شود مال ورثه است یا کفیل و یا ولىّ آنان ؟
جواب:
بستگى به نیّت هبه کننده دارد.
|
سوال 1740: برخى از شرکتها یا شخصیتهاى
حقیقى و حقوقى داخلى یا خارجى به بعضى از وکیلها و واسطهها هنگامى که
اقدام به خرید و فروش کالا یا عقد قراردادهاى صنعتىمىکنند، هدیههایى را
مىدهند، با وجود اینکه احتمال دارد گیرنده هدیه به نفع هدیهدهنده عمل کند
و یا تصمیمى به نفع او اتخاذ نماید، آیا شرعا جایز است این هدیهها را از
او قبول کند؟
جواب:
وکیل یا واسطه در خرید و فروش و عقد قرارداد نباید از طرف دیگر در برابر معامله با او هدیه بگیرد.
|
سوال 1741: اگر هدیههایى که توسط شرکتها یا
اشخاص داده مىشود در برابر هدیهاى باشد که از بیت المال به آنان داده
شده است، چه حکمى دارد؟
جواب:
اگر عوض هدیهاى باشد که از بیت المال داده شده، باید به بیت المال داده شود.
|
سوال 1742: اگر هدیه در گیرنده آن تأثیر
بگذارد و موجب برقرارى ارتباطات نامناسب و یا روابط مشکوک امنیتى شود، آیا
گرفتن آن هدیه و تصرّف در آن جایز است؟
جواب:
گرفتن این هدیهها جایز نیست بلکه واجب است از قبول آنها خوددارى شود.
|
سوال 1743: اگر احتمال داده شود که هدیه براى ترغیب و تشویق گیرنده آن براى انجام تبلیغات به نفع هدیه دهنده است، آیا گرفتن آن جایز است؟
جواب:
اگر تبلیغات مورد نظر از جهت شرعى و قانونى جایز باشند، اشکال ندارد و قبول
هدیه در برابر آن هم بدون مانع است. البته در محیطهاى ادارى این امر تابع
قانون و مقرّرات مربوطه مىباشد.
|
سوال 1744: درصورتى که هدیه براى چشم پوشى و
تغافل و عدم مخالفت و یا براى جلب موافقت مسئول نسبت به انجام بعضى از امور
باشد، قبول هدیه چه حکمى دارد؟
جواب:
قبول این قبیل هدیهها اشکال دارد و بلکه ممنوع است. بطور کلّى اگر تقدیم
هدیه به قصد دستیابى به هدفى خلاف شرع و قانون و یا به منظور ایجاد تمایل
در مسئول قانونى به موافقت با چیزى که حق موافقت با آن را ندارد، صورت
بگیرد، گرفتن آن هدیه جایز نیست بلکه واجب است از قبول آن خوددارى شود و بر
مسئولین هم واجب است از آن جلوگیرى نمایند.
|
سوال 1745: آیا جایز است جدّ پدرى، همه یا
بخشى از اموال خود را در زمان حیاتش به همسر فرزندش که از دنیا رفته و به
فرزندان او ببخشد؟ آیا دختران او حق اعتراض به این کار را دارند؟
جواب:
او حق دارد که در زمان حیاتش هر چه را بخواهد به نوههاى خود و یا همسر پسرش ببخشد و دختران او حق اعتراض به کار او را ندارند.
|
سوال 1746: شخصى فرزند و خواهر و برادر و پدر
و مادرى ندارد و مى خواهد اموال خود را به همسر یا اقوام او هبه کند، آیا
شرعا این کار براى او جایز است؟ آیا این کار مقدار مشخص و معیّنى دارد یا
اینکه مى تواند همه اموالش را هبه کند؟
جواب:
مانعى ندارد که مالک در زمان حیاتش همه یا قسمتى از اموالش را به هر کس که مىخواهد أعم از وارث و غیر وارث ببخشد.
|
سوال 1747: بنیاد شهید مقدارى پول و مواد
غذایى جهت برگزارى مجلس فاتحه و یادبود فرزند شهیدم در اختیار من قرار داده
است، آیا گرفتن آنها تبعات اخروى براى من بدنبال دارد؟ آیا موجب کم شدن
ثواب و اجر شهید خواهد شد؟
جواب:
اشکال ندارد که خانواده هاى عزیز شهدا آن کمکها را قبول کنند و تأثیرى در اجر و پاداش شهید و خانواده او ندارد.
|
سوال 1748: یک صندوق مشترک توسط نگهبانان و
کارکنان هتل ایجاد شده تا چیزهایى که به عنوان انعام به آنان هدیه داده
مىشود در آن جمع آورى شده و بین آنان بطور مساوى تقسیم گردد، ولى بعضى از
آنان که داراى سمت ریاست و نائب رئیس هستند سهم بیشترى را مطالبه مى کنندو
این مسئله همیشه موجب اختلاف و تفرقه بین اعضاى صندوق بوده است، حکم آن
چیست؟
جواب:
این مسئله بستگى به قصد کسى دارد که مال را به عنوان انعام پرداخت کرده
است، در نتیجه آنچه را که به شخص خاصى داده است مال خود اوست و آنچه را که
به همه داده است باید بطور مساوى بین آنان تقسیم شود.
|
سوال 1749: اموالى مانند عیدى که به کودک صغیر هدیه داده مىشوند آیا ملک خود صغیر محسوب مى شوند یا ملک پدر و مادر او؟
جواب:
اگر پدر به عنوان ولایت بر صغیر، آنها را قبض کرده باشد، ملک صغیر محسوب مىشوند.
|
سوال 1750: مادرى دو دختر دارد و مى خواهد
دارایى خود را که یک قطعه زمین کشاورزى است به نوهاش (یعنى پسر یکى از دو
دخترش) هبه کند و درنتیجه دختر دوم او از ارث، محروم مىشود، آیا این هبه
او، صحیح است یا این که دختر دوّم مىتواند بعد از مرگ مادرش، سهم خود را
از آن زمین، مطالبه کند؟
جواب:
اگر مادر، در زمان حیات خود، ملکش را به نوهاش، بخشیده و تحویل او داده،
در این صورت، ملک از آنِ وى بوده و هیچ کس حق اعتراض ندارد، امّا اگر وصیّت
کرده که بعد از او، آن ملک را به نوه دهند، وصیّت او تا مقدار ثلث، نافذ
بوده و در مقدار زائد آن بستگى به اذن ورثه دارد.
|
سوال 1751: شخصى مقدارى از زمین کشاورزیش را
به پسر برادرش، هبه کرد به شرط این که او دو ربیبه خود را به عقد دو پسر
هبهکننده، در آورد، ولى فرزند برادر، یکى از ربیبهها را به عقد یک پسر در
آورد امّا از تزویج ربیبه دوّم امتناع نمود آیا این هبه با شرط مذکور،
صحیح و لازم مىباشد یا نه؟
جواب:
این هبه، صحیح و لازم است، لکن شرط، باطل است زیرا ناپدرى ولایتى بر
ربیبهها ندارد بلکه ازدواج آنان، در صورتى که پدر یا جّد پدرى نداشته
باشند، منوط به رضایت خودشان است.
بلى، اگر مراد از شرط مذکور این است که پسر برادر با گفتگو و مذاکره، رضایت
ربیبهها را براى ازدواج با پسران آن شخص، جلب کند، شرط صحیح و وفاء به آن
لازم است و اگر به شرط عمل نکند هبه کننده، حق فسخ خواهد داشت.
|
سوال 1752: اینجانب یک آپارتمان مسکونى دارم
که آن را به نام دختر صغیرم کردم، بعد از آنکه مادر او را طلاق دادم از هبه
خود رجوع نموده و قبل از رسیدن او به سن هجده سالگى آن را به نام پسرى که
از همسر دوم خود دارم نمودم، این مسئله چه حکمى دارد؟
جواب:
اگر ملک را حقیقتا به دخترتان هبه کردهاید و آن را به ولایت از او قبض
نمودهاید، هبه لازم است و قابل فسخ نیست، ولى اگر هبه حقیقى محقق نشده
باشد، بلکه فقط سند آن را به نام دخترتان کرده باشید این براى تحقّق هبه و
حصول مالکیت براى او کافى نیست، بلکه آن آپارتمان ملک شماست و اختیار آن
نیز دردست شما مىباشد.
|
سوال 1753: اینجانب بعداز ابتلاء به یک
بیمارى شدید، همه املاکم را بین فرزندانم تقسیم کرده و سندى راجع به آن
براى آنان تنظیم نمودم و بعد از بهبودى به آنان مراجعه کرده و درخواست
نمودم که مقدارى از اموالم را به من برگردانند، ولى آنان از انجام این کار
خوددارى نمودند، این مسئله چه حکمى دارد؟
جواب:
مجرّد نوشتن سند براى حصول ملکیّت براى فرزندان کافى نیست در نتیجه اگر
اموال و املاک خود را به آنان هبه کرده و تحویل آنان دادهاید بطورى که در
اختیار و تحت تصرف مالکانه آنان قرار گرفته باشد، حق رجوع نسبت به آن را
ندارید، ولى اگر اصلا هبهاى صورت نگرفته و یا بعد از هبه قبض و اقباض
انجام نشده باشد، آن اموال بر ملکیّت شما باقى هستند و اختیار آنها با
شماست.
|
سوال 1754: شخصى در وصیّتنامهاش آنچه را که
در منزل دارد به زنش بخشیده است و در خانه کتابى هم به خط موصى وجود دارد،
آیا همسر او علاوه بر ملکیت این کتاب، مالک حقوق ناشى از آن مانند حق چاپ و
نشر هم مىباشد یا اینکه ورثه دیگر هم نسبت به آن سهیم هستند؟
جواب:
حق چاپ و نشر کتابى که تألیف شده تابع ملک آن است، بنابر این کسى که مؤلف
در زمان حیاتش کتاب خود را به او هبه کرده و تحویل او داده است و یا وصیت
کرده که متعلّق به او باشد، کتاب بعد از وفات مؤلف، متعلّق به آن شخص است و
همه امتیازات وحقوق آن هم اختصاص به او پیدا مىکند.
|
سوال 1755: بعضى از ادارات و مؤسسات به
مناسبتهاى مختلف هدایایى را به کارمندان خود مىدهند که جهت آن معلوم نیست،
آیا جایز است کارمندان آن را گرفته و در آن تصرف کنند؟
جواب:
در صورتى که هدیه دهنده بر اساس مقرّرات دولتى صلاحیت و اختیار آن را داشته
باشد، دادن هدیه از اموال دولتى مانعى ندارد واگر دریافت کننده احتمال
قابل توجهى بدهد که هدیه دهنده این صلاحیت و اختیار را دارد، اشکال ندارد
که آن را از او بگیرد.
|
سوال 1756: آیا در قبض هبه از هبه کننده،
مجرّد دریافت هبه از او کافى است یا آنکه علاوه بر آن باید هبه را مخصوصا
در مواردى مانند ماشین، خانه، زمین و مانند آن به نام آن شخص ثبت نماید؟
جواب:
منظور از اشتراط قبض در هبه، نوشتن قرارداد و امضاى آن نیست، بلکه مقصود
این است که آن مال در خارج در اختیار و تحت تصرّف او قرار بگیرد و همین
براى تحقّق هبه و حصول ملکیّت کافى است و فرقى بین اموالى که هبه مىشوند،
وجود ندارد.
|
سوال 1757: شخصى مالى را به مناسبت ازدواج یا
تولد و یا امور دیگر به فرد دیگرى هدیه داده است و بعد از گذشت سه یا چهار
سال مى خواهد آنها را پس بگیرد، آیا برگیرنده هبه واجب است آنها را به او
برگرداند؟ و اگر شخصى مالى را براى مراسم عزادارى یا جشن هاى تولد ائمه
«علیهم السلام» بدهد، آیا حق دارد بعد از آن، اموال مزبور را پس بگیرد؟
جواب:
تا زمانى که عین هدیه نزد آن شخص به حال خود باقى باشد، جایز است
هبهکننده، آن را مطالبه کند و پس بگیرد، به شرطى که او از ارحام هبه کننده
نبوده و هبه هم معوّضه نباشد، ولى در صورت تلف شدن هدیه یا تغییر آن، نسبت
به آنچه در زمان هبه به آن صورت بوده، حق مطالبه هدیه و یا عوض آن را
ندارد و همچنین پولى را که انسان به قصد قربت و براى رضاى خدا، بدهد حق پس
گرفتن آن را ندارد.
|